گزينه‌هاي سرمربيگري تيم ملي ايران

به گزارش ايواره ، اين روزنامه مشرق وي نوشت: “تيم ملي فوتبال بايد در ماه سپتامبر ديدارهاي نهايي مقدماتي جام جهاني را انجام دهد اما هنوز مربي وجود ندارد! قرارداد دراگان اسكوچيچ ، مربي كروات كه ايران را به مرحله نهايي مقدماتي جام جهاني رساند با يك پيروزي 100٪ ، آن با فدراسيون فوتبال پايان يافته و اكنون شروع شده است. البته شايد فقط در ايران وقتي يك مربي موفق به پيروزي در تمام مسابقات شود و تيم را به مرحله بعد برساند ، شايعاتي مبني بر قطع همكاري با اين همان چيزي است كه اتفاق افتاده است و فدراسيون فوتبال تحت مديريت شهاب الدين عزيزي ، خادم ، شرايط را براي ادامه يا عدم همكاري با دراگان اسكوچيچ در مرحله بعدي ارزيابي مي كند. اما مسئله اين است كه فضا به گونه اي مديريت مي شود راهي كه ظاهراً تقسيم بندي دراگان بيشتر از موضع گيري او راي خواهد داد!

كريم دراگان اسكوچيچ

انتخاب دراگان اسكوچيچ به عنوان سرمربي تيم ملي ايران انتقادات زيادي را به همراه داشت و بسياري آن را انتخاب تيم خارج از فدراسيون دانستند. با اين وجود عليرغم انتقادات ، دراگان توانست در تمام بازي هاي دوستانه و رسمي پيروز شود و ايران را به عنوان رهبر گروه سوم به مرحله نهايي مقدماتي جام جهاني برساند. با وجود اين ، دراگان مصمم به تغيير است. همچنين چون “وزن” او روي نيمكت تيم ملي ايران سنگين نيست! حداقل اين دليل اصلي ترين دليل احتمالي عدم تمديد قرارداد وي است. برخي معتقدند كه قيراط دراگان با عراق و بحرين قابل مقايسه نيست و تيم ملي گزينه اي را مي خواهد كه بتواند با كره و استراليا رقابت كند. دراگان اسكوچيچ در استاندارد اين افراد نمي گنجد و يك مربي مشهورتر بايد نيمكت نشين شود. البته شايعه مهم تري وجود دارد كه برخي از بزرگ (!) اعضاي تيم ملي با حضور اسكوچيچ مخالف هستند و مي گويند بايد يك مربي معروف بيايد. شايعات در حال افزايش است زيرا اكثر ستاره هاي تيم ملي پس از بازي هاي مرحله گروهي از اسكوچيچ حمايت مي كنند و مي گويند فدراسيون بايد با مربي كار كند. واقعه اصلي اين است كه دراگان با رقابت در تيم ملي موفق به ايجاد جو دوستانه شده است و مشخص نيست بزرگان احتمالي تيم ملي از چه شكايتي كرده اند.

فرزندان دراگان

از آنجا كه رئيس فدراسيون فوتبال ايران به شدت از دراگان اسكوچيچ حمايت نكرد ، گزينه هاي جايگزين او صف كشيده و هر روز در حال افزايش است. يكي دو روز پيش رسانه هاي ورزشي ايران از احتمال بازگشت كارلوس كي روش ، سرمربي سابق تيم ملي به ايران خبر دادند. كارلوس پس از اخراج از كلمبيا تيمي ندارد و حضور در تيم ملي به دو دليل وجود دارد: اول اينكه او از فوتبال ايران و آسيا شناخت خوبي دارد و دوم اينكه با ملي پوش تيم رابطه خوبي دارد بازيكنان حضور احتمالي كيروش در ايران ، اما نه بدون اما و اگر ؛ اول اينكه ، حريفان او مي گويند او چيز ديگري براي اضافه كردن به تيم ملي ندارد و دوم اينكه حقوق او ارزان نخواهد بود. البته اظهارات ضد و نقيض عزيزي خادم در گذشته درباره كيروشي دليل ديگري است كه حضور اين مربي پرتغالي را در فضاي عدم اطمينان قرار داده است. گزينه دوم كه يكي از گزينه هاي جدي در نظر گرفته شده ، آندره استراماچوني ، مربي سابق استقلال است. وي همچنين پس از جدايي از ايران تيم را ترك كرد و اكنون شايعه شده است كه فدراسيون فوتبال ايران بسيار جدي در مورد استراماچوني فكر مي كند. مخالفان آندرياس اما كم نيستند. برخي مي گويند كه اگرچه او شناخت نسبي از فوتبال ايران دارد اما با توجه به روشي كه با استقلال داشته است بعيد است تيم ملي ايران را در ميانه راه ترك كند و براي جبران خسارت به ايتاليا برگردد ؛ مشابه كاري كه با استقلال انجام داد.

البته هر وقت تيم ملي به مربي احتياج داشته باشد ، نام برانكو ايوانكوويچ برده مي شود؛ سرمربي سابق پرسپوليس اين روزها حداقل در فضاي مجازي يكي از گزينه هاي مربيگري تيم ملي است. برانكو شناخت بسيار خوبي از فوتبال ايران و آسيا دارد و همچنين مربي “سازنده” است اما مسئله اين است كه اين روزها او رئيس تيم ملي عمان است و مشخص نيست شايعات حضور او در ايران تا چه حد جدي است هستند؛ به خصوص كه او موفق شد با عمان به مرحله نهايي برسد.

ترتيب گزينه هاي ايراني

در ميان نامزدهايي كه به عنوان جانشينان بالقوه از آنها نام برده مي شود ، سه گزينه داخلي وجود دارد: علي دايي ، يحيي گل محمدي و امير قلعه نويي. هر سه فاكتورهايي دارند كه مي توانند اين شايعه را تقويت كنند ، اما مواردي وجود دارد كه حضور آنها با كلمه و حديث نيز مقابله مي كند. كاريزما و تعامل علي دايي با ستارگان تيم ملي عامل مهمي است كه مي تواند دايي را به اولين گزينه ايراني براي جايگزيني دراگان تبديل كند ، اما موضوع توقف كار علي دايي همچنان يك علامت سوال بزرگ است. او زماني براي فدراسيون فوتبال گزينه بود ، اما ظاهراً با حكمي كه دقيقاً توسط كدام نهاد مشخص نيست ، از ليست گزينه ها حذف شد. يحيي گل محمدي همچنين مربي اي است كه مورد استقبال خوب تيم ملي قرار گرفته است اما او از قبل تيم پرسپوليس را در اختيار دارد و اگر يحيي را بخواهد كار فدراسيون با اين باشگاه و هواداران پرسپوليس برابر خواهد بود. از امير قلعه نويي نيز به عنوان گزينه جدي براي نام وي ياد مي شود. وي با احترام ترين مربي تاريخ ليگ برتر است اما در حال حاضر سرمربي گل گهر است و با اين تيم در مسير كسب سهميه ليگ قهرمانان آسيا است. قلعه نويي قبل از اسكوچيچ جدي ترين گزينه سرمربي تيم ملي بود و سرانجام عنوان شد كه باشگاه سپاهان با اين انتقال مخالفت كرده است.

آيا واقعاً تفاوتي در جاده وجود دارد؟

شايعات مربوط به تغيير نيمكت تيم ملي ايران در شرايطي شنيده مي شود كه از نظر منطقي احتمال تغيير آن بسيار كم است. اول ، در دو ماه مانده به شروع مسابقات بزرگ انتخابي ، زمان بسيار كمي براي تحقيق و انتخاب يك مربي خارجي وجود دارد. ثانياً ، تعداد كمي از مربيان مايل به جايگزيني مردي با ركورد 100 درصدي پيروزي در چنين زماني هستند. از طرف ديگر ، تقريباً نيمي از گزينه هايي كه براي تيم ملي معرفي شده اند ، اكنون تيم خاص خود را دارند. مهمترين آنها وضعيت مالي فدراسيون فوتبال ايران است. فراموش نكنيم كه اين فدراسيون ساختمان ندارد و به زودي در دادگاه با موضوع جدي جبران خسارت مارك ويلموت مواجه خواهد شد. فدراسيوني كه اين روزها دست كمك به دولت داده ، آه كافي ندارد تا بخواهد نوشابه را با شكايت بنوشد! بنابراين عقد قرارداد با مربيان گران قيمت مانند كيروش و استراماچوني نيز خطرات خود را دارد و ممكن است در اين مرحله ممكن نباشد. سرانجام ، به نظر مي رسد كه با توجه به نكاتي كه در بالا ذكر شد ، فدراسيون ديگر در اين زمينه ريسك نخواهد كرد. “البته ذكر اين كه اين ايران است و همه چيز ممكن است!”

انتهاي پيام